در این عصرِ انفجار اطلاعات، ارائۀ تصویر، جذاب ترین، مؤثرترین و ماندگارترین شیوۀ ارائۀ اطلاعات محسوب می گردد. اطلاعات دریافتی از راه چشم به نیمکرۀ راست مغز انتقال می یابد. انسان با نیمکرۀ راست مغز خود با اطلاعات برخورد شهودی می کند؛ یعنی اطلاعات در آنجا ماندگار است و بزرگترین و عمیق ترین تأثیرات را بر شخصیت انسان می گذارد. روانشناسی می گوید که هر تصویر معادل هزار کلمه است. هالیوود سالانه هفتصد فیلم تولید می کند که نزدیک به 78% سینماها و تلویزیونهای جهان از آن تغذیه می شود. سردمداران سینمای آمریکا ایده ها و اهدافشان را به زبان تصویر ترجمه و به جهانیان ارائه کرده و با درگیر کردن همزمانِ ادراک و احساس، نهایت تأثیر را در القای معانی به مخاطب بر جای می نهند.[70] با پیدایش صنعت سینما، یهودیان صهیونیست با مشاهدۀ تأثیر فراوان آن بر بشریت، با سرمایه گذاری فراوان، آن را در انحصار خود در آورده و به توسعۀ آن مبادرت کردند.برخی از اهداف مرکز فیلم سازیِ هالیوود عبارتند از:

1-ترویج �سکس و خشونت� به هدف فروپاشی اخلاقی-اجتماعی جوامع و ایجاد هرج و مرج(به موازات فعالیتهای سیاسی- اقتصادیِ صهیونیزم برای فروپاشیِ دولت ها) و سوق دادن جوانان به الگو برداری از ستارگان سینما جهت تلاش برای از بین بردن دقّت و حساسیّت جوانان و نیروهای فعّال و كارآمد جوامع مختلف به ویژه مسلمانان نسبت به مسائل سیاسی، اجتماعی و فرهنگی . متأسفانه نگاهی به انحطاط و فساد اخلاقی جوانان مسلمانِ کشورهای عرب حوزۀ خلیج فارس که میدان اِعمال این سیاستها به صورت لگام گسیخته است، گوشه ای از توفیقات صهیونیزم بین المللی را در این راستا به نمایش می گذارد.

خوانندگان و هنرپیشگان صنعت پر زرق و برق تفریحات در غرب که نود درصدشان یهودی هستند، گوساله های سامری یهود در قرن بیستم اند. این بُت ها توسط کمپانی های بزرگ صهیونیستی برای مسحور کردن و  مشغول کردن مردم جهان و نیز کسب درآمدهای کلان ساخته و پرداخته می شوند. متأسفانه انحطاط بشريت در اين قرن شيطان به جايي رسيده است كه صهيونيستها توانسته اند با سلطۀ رسانه اي و بت ساختن از خوانندگان، نوازندگان، رقّاص ها و هنرپيشگان، اين مشاغل را براي جهانيان به صورت مشاغل رؤيايي جلوه داده و از طريق اين بتها فساد اخلاق و اعتياد را در ميان جوانان رواج دهند. الگو قرار گرفتن چنين افرادي از سوي نسل جوان خود توجيه كنندۀ آمار فزايندۀ جرم و نيز نشانگر سرانجام شومي است كه جامعۀ بشري به سوي آن پيش مي تازد. راه اندازی تورنمنت هایراه اندازی تورنمنت های پر زرق و برق و انعکاس گستردۀ اخبار مسابقات ورزشی، به ویژه فوتبال نیز در راستاي مشغول نمودن مردم جهان انجام می گیرد. شگفت انگیز است که چگونه استعمارگران موفق شده اند در اين مسابقه تمامی حواس و توجه تودۀ مردم را محو جابجا شدن یک توپ نمایند. مردم براي برد و باختهاي اين مسابقۀ انگلیسی اشک مي ريزند و حتي سکته مي کنند و اين فقط يکي از صدها مسابقاتي است که در دنيا برگزار می گردد. هزينه هاي هنگفت صرف انگیزش هیجانات کاذبی مي شود که بسیار زود نیز به فراموشی سپرده می گردد.از سويي ديگر، برخي از ستارگان فوتبال نيز براي پرداخت ديون به اولياي نعمت خود(محفل ایلومیناتی) به آئين كابالا گرويده و در مجامع رسمي، صليب وارونه از سينه آويخته و بدينسان جوانان را به شيطان پرستي دعوت مي كنند. از دیگر چهره های بسیار سرسپرده به محفل ایلومیناتی، مدونا، خوانندۀ كاباليست آمريكايي است كه در دهه1980 ظهور کرد و براي تمسخر مسيحيت، يكي از القاب حضرت مريم(س) را به عنوان نام حرفه ای خود برگزيد(مدونا: باكره).

برترین متفکران حوزه رسانه‌های جمعی و تکنیک‌های مورد استفاده برای کنترل اذهان توده‌ها نظیر؛ والتر لیپمان(نظریه پرداز حکومت نخبگان آگاه بر گله سرگردان)، ادوارد برنایز(پدر روابط عمومی) و هارولد لاسول(نظریه پرداز طرفدار حکومت نخبگان در دموکراسی‌ها) اعلام کرده‌اند که توده مردم شایستگی لازم برای تصمیم‌گیری در مورد سرنوشت خود، که هدف ذاتی دموکراسی است، را ندارند. بنابر این آنها پیشنهاد تأسیس یک حکومت پنهانی را ارائه می‌کنند. مردم بی‌تفاوت و جاهل مانعی بر سر راه این حاکمان نیستند، بلکه وجود این حالت برای یک رهبری فراگیر، مطلوب و حتی ضروری است. یک جمعیت نادان و غافل حقوق خود را نمی‌داند، نمی‌خواهد که به فهم بیشتری از اضاع دست یابد و مقامات را مورد مؤاخذه قرار نمی‌دهد بلکه فقط از الگوها پیروی می‌کند. فرهنگ عامه‌پسند با سرگرمی‌هایی که ذهن را بی‌حس می‌گرداند و ستارگان فاسدی که تبدیل به بت می‌شوند، به تغذیه و افزیش این جهل و غفلت می‌پردازد- منبع: سایت بیداری اندیشه (با تلخیص).

 مدونا؛ خواننده و رقاصه کابالیست آمریکایی

استهزاء و تمسخر نیز از اجزای فرهنگ صهیونیستی است و هنر کمدی و طنز و جوک های مستهجن همه از وسایل فرهنگی یهود برای از بین بردن روحیۀ جدی فرهنگهای اصیل است(شايان ذكر است كه رسم ناپسند لطيفه گويي دربارۀ اقوام گوناگون ايراني از رسوم فراماسونها براي ايجاد اختلاف و دشمني در ميان ايرانيان است كه بايد از آن پرهيز نمود).

2-ترویج �مصرف گرایی و مُدگرایی� و سوق دادن جوامع به سوی ظواهر حیات و کسب بهره های کلان اقتصادی از این بازارها. زنان، مخاطبان خاصی برای نظام سرمایه داری هستند. پیام های مصرف گرایی بیش از هر گروهی در جامعه، زنان را مخاطب می سازد. سرمایه داری با تشویق زنان به زیباپرستی، صنعت آرایش و مد را شکوفا می کند.

طراحی مدهای بسیار عجیب و غیر عادی و واداشتن مردم به پذیرفتن آنها گوشه ای از نفوذ استعمارگران بر بشریت معاصر را به نمایش می نهد!

3-مخدوش نمودن اعتقادات مسیحیان با تولید تصاویر توهین آمیز سینمایی چون�آخرین وسوسه های مسیح�، �کد داوینچی� و �مقبرۀ گمشدۀ مسیح(ع)� ( در این تصاویر سینمایی عنوان شده که حضرت مسیح(ع) ازدواج کرده و فرزندانی داشته اند. ازدواج حضرت مسیح(ع) با باور مسیحیان مغایرت دارد و ساخت این تصاویر در جهت تضعیف مسیحیت صورت می گیرد) و توهین به مقدسات مسلمانان و معرّفی آنان به عنوان مردمی بی فرهنگ و نامتمدّن و بربر در تولیدات سینمایی چون فیلم های ضد ایرانیِ اسکندر کبیر و 300 و... (لازم به ذکر است که صهیونیستها که تا یک دهه قبل از پیوند عمیق ایرانیان باستان و یهودیان دم می زدند، گویا با توهّم نزدیک شدن به زمان تحقق اهداف خود دیگر نیازی به طرح این ادعاهای فریبنده نمی بینند).

4-فعالیت جدی در جهت تخریب موعودگرایی و مهدویت اصیل با ساخت تصاویری چون �مردی که فردا را دید(پیشگوییهای نوستراداموس)� * و به انحراف کشیدن این باور فطریِ بشریت با ارائۀ تصاویری از منجی های دروغین چون نظام حاکم بر آمریکا در فیلم �روز استقلال� و یا یک سوپرمن از شهر �صهیون� در فیلم �ماتریکس�و یا �مرد عنکبوتی�. برنامه ریزان فرهنگیِ صهیونیزم با احساس خطر از استعداد بالقوه و شگرف موعودباوریِ جذّاب شیعی که تهدیدی برای فرهنگ غرب تلقی می شود، به فعالیتهای گوناگون در این بخش روی آورده اند. هالیوود از یک سو تلاش بسیاری در القاء آموزه های آخرالزمانیِ توراتی به جامعۀ غرب صورت داده و از سوی دیگر تلاش کرده تا موعودباوریِ اصیل را اساطیری و موهوم جلوه دهد**.

* در سال 1982، سریالی تلویزیونی به نام �نوستراداموس� از یکی از کانالهای سراسری آمریکا پخش شد. از مهمترین جلوه های این تصویر، پیشگوییِ این کشیش فرانسوی دربارۀ ظهور نوادۀ پیامبر اسلام(ص) در مکۀ مکرمه و متحد ساختن مسلمانان و پیروزی بر اروپائیان و ویران ساختن شهرهای بزرگ آمریکا بود. در این فیلم، تصویری بسیار خشن، بیرحم و ویرانگر از منجیِ موعود ادیان ارائه گردید.

** در فیلم توهین آمیز �300� که بر اساس ماجرای لشگرکشیِ ایرانیان به یونان ساخته شده است، و ایرانیان در آن به عنوان قومی غیرمتمدن و وحشی به تصویر کشیده شده اند، پرچم های سیاه خراسان که در آخرالزمان برای یاری منجی موعود به سوی غرب حرکت می کنند شبیه سازی شده و به تکرار نمایش داده می شوند.

5-ساخت تصاویری در زمینه سحر و افسونگری(مانند هری پاتر و...)برای کودکان و نوجوانان*. تعالیم الحادی کابالا که سرمنشأ تفکر فراماسونری است ارتباط و شباهت بسیاری با جادوگری(Witchcraft) دارد. ترویج این گونه کتابها و تصاویر سینمایی غیر از به انحراف کشیدن استعدادهای کودکان، برخی از آنان را به طور طبیعی آمادۀ پذیرش تعالیم الحادیِ ماسونی و... در سنین جوانی می سازد. برنامه های تلویزیونی و بازی های کامپیوتری کودکان را به نوعی خواب مصنوعی فرو برده و هوش و حواس را از آنان می ستاند و ایشان را در معرض تأثیرات بسیار مخرّب روانی قرار می دهد. هم اکنون هفت شرکت بزرگ به ساخت انواع سرگرمی و انیمیشن برای کودکان و در واقع شکل دهی نسل آیندۀ بشر مشغولند. ضمناً تکرار این بازی ها که اعتیادآور نیز هستند، فرهنگی غنی شده از اسطوره های صهیونیستی را به روح و روان کودکان تزریق می کند. این بازی ها همچنین از جرائمی چون سرقت و اعمال منافی عفت و... قبح زدایی می کند.

*سحر و جادوگری در تمامی ادیان الهی گناه بسیار بزرگی است و حکم سنگینی دارد. حضرت صادق(ع) از امیرالمؤمنین(ع) نقل کرده اند که: �هر کس چیزی از سحر بیاموزد، کم یا زیاد، کافر شده است و سرانجام کارش با خدای اوست و حدّ او این است که کشته شود مگر این که توبه کند�. اما در جهان امروز که ارزش ها تحت تأثیر سلطۀ صهیونیزم بر رسانه ها دگرگون شده است و همه چیز به صورت وارونه معرفی می گردد، محصولات بسیاری در تبلیغ جادوگری تولید می گردد. امروز کتابهای مربوط به سحر، رمّالی و فالگیری در ردیف پر فروشترین کتابهای جهان قرار دارند و این یک فاجعۀ فرهنگی برای بشریت معاصر است.

اهانت به اسلام در مجموعه �هري پاتر�:  در فيلم هري پاتر كه يكي از شاهكارهاي صهيونيزم بين المللي محسوب مي گردد، هجمه سنگيني عليه اسلام صورت گرفته است؛ بر اساس اين داستان، بيش از هزار سال پیش در جامعه ساحران، چهار جادوگر بزرگ اقدام به تأسیس مدرسه آموزش سحر و جادو نمودند. يكي از اين چهار تن كه رنگ لباس و پرچم گروهش سبز بود اعتقاد داشت که تنها باید جادوگرانی در مدرسه تعلیم ببينند که دارای خون خالص جادوگری باشند. وي به دليل اختلاف با سه جادوگر ديگر از مدرسه خارج شد اما قبل از خروج از مدرسه، تالاری را به صورت پنهاني در اعماق مدرسه بنا کرد و هیولایی در آن قرار داده و درب آن را بست و سپس اعلام كرد كه: نواده من خواهد آمد و با گشايش تالار، خواسته های مرا اجرا خواهد كرد(القای جریان اختلاف امیرالمومنین(ع) با خلفای سه گانه و انشعاب تشیّع و فعالیت زیرزمینی آن . مقصود ایشان از هیولا نیز روح و باطن اسلام است که یازدهمین فرزند امیرالمومنین(ع) آن را بر گستره زمین حاکمیت خواهد بخشید که البته برای موجودیت صهیونیزم یک هیولاست!). نواده وي كه يك قاتل معرفي مي شود سرانجام در كنار خاك پدرش ظهور مي كند. هری پاتر نيز با عینک پنسی گِرد كه مشخصه خاص یهودیان است، در نقش يك منجي ظاهر مي شود كه وظيفه مبارزه با نواده جادوگر چهارم و نجات جامعه را دارد!... صهيونيستها كه اساس اعمالشان مبتني بر شيطان پرستي و سحر است (و از آشكار ساختن آن نيز ابايي ندارند) دين الهي را وقيحانه سحر سياه معرفي مي كنند. پخش اخبار عزاداری های شیعیان در ماه محرم و پخش اخبار انفجار های تروريستی منسوب به شيعيان نيز از جلوه هاي اين داستان است.

*اين در حالي است كه از ديدگاه شيعه �تروريسم� به كلي مردود و محكوم است، هنگامي كه مسلم بن عقيل در خانه هاني بن عروه پنهان شده بود، ابن زياد در جستجوي او وارد منزل شد. مسلم خواست وي را غافلگير كرده و به قتل برساند، اما فرموده نبوي را به ياد آورد كه: �مؤمن به كمين، كسي را نكشد�. پس از اين كار خودداري نمود. اگر اين ترور صورت گرفته بود چه بسا كه فاجعه كربلا رخ نمي داد و مسير تاريخ تغيير مي كرد.  

6- تولید فیلم و محصولات فرهنگی در ستایش از خدای فراماسونری و ایلومیناتی(شیطان) و القای توهّم قدرت فوق العاده و شکست ناپذیری او. اين توليدات، شیطان را رقیب خداوند به شمار می آورد(!) و نه به سان اعتقاد ادیان توحیدی، مخلوق متمرّد خدا.

بن شاپيرو، روزنامه‌نگار آمريكايي مي نويسد: �مردم آمريكا به تماشاي تلويزيون معتاد شده‌اند. تلويزيون آنها را افسون و از خود بيگانه كرده است. بر اساس آمار شركت پژوهش رسانه‌اي نيلسن ، بينندگان به طور متوسط بيش از چهار ساعت در روز به تماشاي برنامه‌هاي تلويزيوني مشغولند. دست‌اندركاران صنعت تلويزيون آگاهانه در صدد حمله به اصول اخلاقي طبقه متوسط جامعه و وطن‌پرستي هستند. مي‌پرسيد چگونه؟ با توليد مداوم داستان‌ها و زيرنويس‌هايي در برنامه‌هاي تلويزيوني كه هدفشان ترويج آرمان‌هاي شيك زندگي ليبرالي است. طي دهه گذشته برنامه‌هاي تلويزيون وقيحانه‌تر، فاسدتر، و مستهجن تر شده است. شرايط فعلي جامعه آمريكا مانند شرايط حاكم در اواخر دوران سلطنت امپراطوري روم است؛ فاسد، رو به انحطاط، لذت‌گرا، و فاقد معنويت�.

امروزه هالیوود راز ها و نماد هاي انجمن هاي مخفي قرون وسطی و فراماسونري مدرن را به نمادها و اليمان هاي هنري تبديل کرده و در برابر دیدگان جهانیان قرار داده است. سازمان فراماسونری با ابزار ماهواره، اینترنت، رادیو، تلویزیون و سینما از طریق امواج، ذهن جهانیان را در چنبره گرفته است. رسانه های جدید که هر روز چند ساعت از زندگی افراد بشر را به خود اختصاص داده و به زندگی فردی و اجتماعی آنان جهت می دهند، برای نوجوانانی که در این سنّ حساس دچار تغییرات طبیعی روحی و روانی و شکل گیری شخصیت هستند با �بمباران تصاویر�، فضای آلوده ای سرشار از تحریکات جنسی و خشونت ایجاد کرده و آنان را به سوی اصول خود که عبارتند از اپیکوریزم(لذت پرستی)، اومانیزم(خودپرستی)، سکولاریزم(دنیاگرایی) و متریالیزم(مادّیگرایی) سوق می دهند.

اما با این همه، از میان رفتن این سیطرۀ شیطانی استعمارگران بر جهان با آگاهی بخشی به جهانیان و رهنمون شدن ایشان به سوی نور فطرت به خوبی امکان پذیر بوده و استعمارگران نیز از این امر هراسانند و در جهت ممانعت از آن تلاش می کنند.